نوشته شده توسط : هديه محمودي

 

سلام امروز خاطره دیروز یعنی پنج شنبه رو میزارم....

دیروز همون طور که گفتم امتحان زیست داشتم فکر میکنم عالی دادم

آخه خیلی خونده بودم 

شنبه هم امتحان دینی دارمدینی هم که آب خوردنه

دیروز کلاس زبان داشتم.....

بعدکلاس رفتیم خونه مادربزرگم که بهش میگم مامانی....مادر پدرم

به مادر مامانم میگم مادرجون....هر دو رو به یه اندازه دوست دارم

اون جا خونه ی مادربزرگم دخترعموم هم بود من دخترعموم رو خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی دوست دارماز من یکی دو سال کوچیک تره

خب دیگه چیزی ندارم بگم.....بای بای نظر یادتون نره

 

 



:: برچسب‌ها: چهارشنبه , امروز , خاطره , پنج شنبه , زیست , عالی , دینی , آب , زبان , کلاس , کلاس زبان , مادربزرگ , پدر , مادر , دخترعمو , نظر , بای ,
:: بازدید از این مطلب : 132
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 9 دی 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد